امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unchain

ʌnˈt͡ʃeɪn ʌnˈt͡ʃeɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unchained
  • شکل سوم:

    unchained
  • سوم‌شخص مفرد:

    unchains
  • وجه وصفی حال:

    unchaining

معنی

verb - transitive
از زنجیر و بند رها کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unchain

  1. verb Remove the chains from
    Synonyms: liberate, unbind, discharge
    Antonyms: chain

ارجاع به لغت unchain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unchain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unchain

لغات نزدیک unchain

پیشنهاد بهبود معانی