با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Unclubbable

ˌʌnˈklʌbəbəl ˌʌnˈklʌbəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
منزوی، انزواطلب، گوشه‌گیر، گوشه‌نشین، غیراجتماعی
- He was known for being unclubbable, preferring to spend his evenings alone at home.
- او به انزواطلب بودن معروف بود چون ترجیح می‌داد عصرهایش را تنها در خانه بگذراند.
- The unclubbable cat preferred to hide under the bed.
- گربه‌ی گوشه‌گیر ترجیح می‌داد زیر تخت قایم شود.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت unclubbable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unclubbable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unclubbable

لغات نزدیک unclubbable

پیشنهاد بهبود معانی