با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Uncross

American: ʌnˈkrɒs British: ʌnˈkrɒs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
از خمیدگی درآوردن، راست کردن
- cross and then uncross one's legs
- پاهای خود را روی هم قرار دادن، سپس صاف کردن
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت uncross

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uncross» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncross

لغات نزدیک uncross

پیشنهاد بهبود معانی