امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Undaunted

ʌnˈdɑːnt̬ɪd ʌnˈdɔːntɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
بی‌باک، نترس، بی‌واهمه، مأیوس‌نشده، ناامیدنشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The undaunted explorer ventured into the uncharted jungle.
- کاوشگر نترس وارد جنگل ناشناخته شد.
- She faced the daunting challenge with an undaunted spirit.
- او با روحیه‌ای بی‌باک با این چالش دلهره‌آور روبه‌رو شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undaunted

  1. adjective brave, bold
    Synonyms:
    audacious coming on strong courageous dauntless fearless fire-eating gallant icy indomitable intrepid not discouraged not put off resolute spunky steadfast unafraid unalarmed unapprehensive undeterred undiscouraged undismayed unfaltering unflinching unshrinking valiant valorous
    Antonyms:
    cowardly shrinking

ارجاع به لغت undaunted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undaunted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undaunted

لغات نزدیک undaunted

پیشنهاد بهبود معانی