با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Underdeveloped

ˌʌndərdɪˈvɛləpt ˌʌndədɪˈvɛləpt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
توسعه‌نیافته، کم‌پیشرفت، رشد کافی نیافته، عقب‌افتاده، پیشرفت کافی نکرده
- underdeveloped countries
- کشورهای توسعه‌نیافته
- The underdeveloped economy struggled to attract foreign investors.
- اقتصاد عقب‌افتاده برای جذب سرمایه‌گذاران خارجی تلاش می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد underdeveloped

  1. adjective Not progressing and developing as fast as others, as in economic and social aspects
    Synonyms: undeveloped, backward, embryonic, poor, immature, poorly developed, lagging, developing, inchoate, retarded, nascent, slowed-down, rudimentary

ارجاع به لغت underdeveloped

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «underdeveloped» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/underdeveloped

لغات نزدیک underdeveloped

پیشنهاد بهبود معانی