امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Undertow

ˈʌndərtoʊ ˈʌndətəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
جریان آب زیردریا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undertow

  1. noun The seaward undercurrent created after waves have broken on the shore
    Synonyms: undercurrent, eddy, whirlpool, riptide, vortex, maelstrom, indraft, reflex, sea-puss, surge, turbulence, sea-purse, sea-poose

ارجاع به لغت undertow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undertow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undertow

لغات نزدیک undertow

پیشنهاد بهبود معانی