با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Undocumented

ʌnˈdɑːkjəmentəd ʌnˈdɒkjʊmentɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
فاقد مدارک قانونی، بی‌سند، فاقد ویزا (یا پاسپورت)
- Undocumented foreign workers will be expelled.
- کارگران خارجی فاقد ویزا اخراج خواهند شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد undocumented

  1. adjective Lacking necessary documents (as for e.g. permission to live or work in a country)
    Antonyms: documented

ارجاع به لغت undocumented

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «undocumented» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/undocumented

لغات نزدیک undocumented

پیشنهاد بهبود معانی