امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unequal

ʌnˈiːkwəl ʌnˈiːkwəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unequal
  • صفت عالی:

    most unequal

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نابرابر، نامساوی، غیرمتعادل، نامرتب، ناموزن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
نابرابر، نامساوی
- He is unequal to this task.
- او از عهده‌ی این کار برنمی‌آید.
- two unequal forces
- دو نیروی نابرابر
- an unequal pattern
- طرح نامتقارن
- an unequal battle
- نبرد میان دو نیروی نامتعادل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unequal

  1. adjective different
    Synonyms:
    differing disparate dissimilar distant divergent diverse incommensurate like night and day mismatched not uniform odd poles apart unalike unequivalent uneven unlike unmatched unsimilar variable various varying weird
    Antonyms:
    equal identical matched same similar
  1. adjective not balanced; lopsided
    Synonyms:
    asymmetrical disproportionate ill-matched inequitable irregular nonsymmetrical off-balance one-sided overbalanced unbalanced uneven unproportionate unsymmetrical
    Antonyms:
    balanced equal even level same

ارجاع به لغت unequal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unequal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unequal

لغات نزدیک unequal

پیشنهاد بهبود معانی