با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Unfashionable

ʌnˈfæʃnəbl ʌnˈfæʃənəbəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
قدیمی، ازمدافتاده، غیرمعمول، نامعمول
- She wore an unfashionable dress to the party.
- او یک پیراهن ازمدافتاده برای مهمانی پوشید.
- The old building had an unfashionable design.
- ساختمان قدیمی طراحی ازمدافتاده‌ای داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unfashionable

  1. adjective Not in accord with or not following current fashion
    Synonyms: antiquated, unstylish, out-of-style, outmoded, dated, frumpy, obsolete, out, passe
    Antonyms: fashionable

ارجاع به لغت unfashionable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unfashionable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unfashionable

لغات نزدیک unfashionable

پیشنهاد بهبود معانی