امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ungainly

ʌnˈɡeɪnli ʌnˈɡeɪnli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
زمخت و غیرجذاب، زشت، بی‌لطف، ناآزموده، بی‌حاصل، بی‌سود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ungainly

  1. adjective Lacking dexterity and grace in physical movement
    Synonyms:
    gawky clumsy awkward klutzy maladroit ungraceful unwieldy graceless inept lanky lumpish loutish lumbering stiff uncouth clunky wooden
  1. adjective Unskillful
    Synonyms:
    inexpert
  1. adjective Difficult to handle or manage
    Synonyms:
    awkward clumsy bulky unhandy unmanageable unwieldy bunglesome

ارجاع به لغت ungainly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ungainly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ungainly

لغات نزدیک ungainly

پیشنهاد بهبود معانی