با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Unhorse

ˌʌnˈhɔːrs ˌʌnˈhɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
از اسب افتادن یا پیاده شدن، اسب را از گاری یا درشگه باز کردن، از جای خود تکان دادن، جابه‌جا کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unhorse

  1. verb Alight from (a horse)
    Synonyms: dismount, light, get off, get-down
  2. verb To bring about the downfall of
    Synonyms: bring down, overthrow, overturn, subvert, topple, tumble

ارجاع به لغت unhorse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unhorse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unhorse

لغات نزدیک unhorse

پیشنهاد بهبود معانی