امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unquiet

ˌʌnˈkwaɪɪt ˌʌnˈkwaɪɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    unquieter
  • صفت عالی:

    unquietest

معنی

noun adjective
شلوغ، پرسروصدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unquiet

  1. adjective Affording no quiet, repose, or rest
    Synonyms:
    uneasy restless anxious nervous unsettled agitated disturbed stirred-up restive ill-at-ease excited palpitant trembling perturbed in commotion in turmoil vexed troubled all hot and bothered in-a-dither in a tizzy all atwitter queasy
    Antonyms:
    quiet

ارجاع به لغت unquiet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unquiet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unquiet

لغات نزدیک unquiet

پیشنهاد بهبود معانی