امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unsafe

ˌʌnˈseɪf ˌʌnˈseɪf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unsafe
  • صفت عالی:

    most unsafe

معنی و نمونه‌جمله

adjective C1
ناامن، خطرناک، نادرست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- it is unsafe to drive fast
- تند راندن خطرناک است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsafe

  1. adjective dangerous
    Synonyms:
    alarming chancy erratic explosive fearsome hanging by a thread hazardous insecure on a limb on thin ice perilous precarious risky shaky slippery threatening ticklish touch and go touchy treacherous uncertain undependable unreliable unsound unstable untrustworthy
    Antonyms:
    harmless protected safe secure

ارجاع به لغت unsafe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsafe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsafe

لغات نزدیک unsafe

پیشنهاد بهبود معانی