Unsaturated
ʌnˈsætʃəreɪtɪd
ʌnˈsætʃəreɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله
adjective
( unsaturate ) ترکیب اشباع‌نشده، سیرنشده، اشباع‌نشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- ترکیب اشباع‌نشده
مترادف و متضاد unsaturated
-
adjective (of color) not chromatically pure; dilutedAntonyms:saturated
ارجاع به لغت unsaturated
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «unsaturated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsaturated
لغات نزدیک unsaturated
- - unsatisfactory
- - unsaturate
- - unsaturated
- - unsaved
- - unsavory