با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Unseal

ənˈsiːl ənˈsiːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unsealed
  • سوم شخص مفرد:

    unseals
  • وجه وصفی حال:

    unsealing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
باز کردن، گشودن، مهروموم چیزی را گشودن
- Please unseal the envelope carefully to avoid tearing the letter inside.
- لطفاً مهروموم پاکت را با دقت باز کنید تا نامه‌ی داخل آن پاره نشود.
- The magician's trick left everyone in awe as they watched him unseal a locked box in seconds.
- ترفند شعبده‌باز همه را در حیرت فرو برد؛ زیرا تماشا کردند که او ظرف چند ثانیه یک جعبه‌ی قفل‌شده را باز می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unseal

  1. verb To start a rupture
    Synonyms: unlock, free, remove, crack
  2. verb Break the seal of
    Antonyms: seal

ارجاع به لغت unseal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unseal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unseal

لغات نزدیک unseal

پیشنهاد بهبود معانی