امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unsettle

ʌnˈsetl ʌnˈsetl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unsettled
  • شکل سوم:

    unsettled
  • سوم‌شخص مفرد:

    unsettles
  • وجه وصفی حال:

    unsettling

معنی

verb - transitive adverb
برهم زدن، ناراحت کردن، مغشوش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unsettle

  1. verb bother, upset
    Synonyms:
    agitate confuse dement derange disarrange disarray discommode discompose disconcert disorder disorganize displace disquiet disrupt disturb down flurry fluster fuddle get to jumble needle perturb psych out put off rattle ruffle rummage sicken spook throw throw off trouble turn unbalance unhinge unnerve
    Antonyms:
    balance compose order settle

ارجاع به لغت unsettle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unsettle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unsettle

لغات نزدیک unsettle

پیشنهاد بهبود معانی