امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Untenable

ʌnˈtenəbl ʌnˈtenəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective formal
غیرقابل دفاع، غیرقابل توجیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The political leader's position became untenable after the scandal broke.
- موضع رهبر سیاسی پس‌از انتشار این رسوایی غیرقابل دفاع شد.
- The teacher found the student's behavior in class to be untenable and disruptive.
- معلم رفتار دانش‌آموز را در کلاس غیرقابل توجیه و مخل دانست.
adjective formal
غیرقابل تحمل
- The roof of the old building was in such an untenable condition that it needed immediate repairs.
- سقف ساختمان قدیمی در وضعیت غیرقابل تحملی قرار داشت که نیاز به تعمیرات فوری داشت.
- The athlete's injury made her participation in the upcoming competition untenable.
- مصدومیت این ورزش‌کار حضورش در مسابقات پیش رو را غیرقابل تحمل کرد.
adjective
اشغال‌نشدنی، غیر‌قابل‌ اشغال، خالی، بدون مستاجر، غیرقابل زندگی
- The crumbling building was untenable for living in.
- ساختمان ویران‌شده خالی بود.
- The landlord declared the apartment untenable due to the severe water damage.
- صاحب‌خانه به‌دلیل خسارت شدید آب، آپارتمان را غیرقابل زندگی اعلام کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد untenable

  1. adjective (of theories etc) incapable of being defended or justified
    Synonyms:
    indefensible unsupportable unsound unreasonable flawed

ارجاع به لغت untenable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «untenable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untenable

لغات نزدیک untenable

پیشنهاد بهبود معانی