معنی untwist به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ənˈtwɪst ˈʌnˈtwɪst

آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

گذشته‌ی ساده:
untwisted
شکل سوم:
untwisted
سوم‌شخص مفرد:
untwists
وجه وصفی حال:
untwisting

معنی

واتابیدن، باز کردن، گشودن، جدا کردن، خار کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت untwist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «untwist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/untwist

لغات نزدیک untwist

- untutored
- untwine
- untwist
- unused
- unused code

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند