امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unwound

American: ʌnˈwaʊnd ʌnˈwaʊnd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive verb - intransitive
زمان گذشته و اسم مفعول: unwind

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unwound

  1. verb Become less tense, rest, or take one's ease
    Synonyms:
    relaxed reclined unbent untangled unrolled rested unravelled undone loosened
    Antonyms:
    readied agitated
  1. verb Reverse the winding or twisting of
    Synonyms:
    unrolled unravelled
    Antonyms:
    wound
  1. verb Undo, untangle
    Synonyms:
    undone loosed separated
    Antonyms:
    wound twisted tangled
  1. verb Separate the tangles of
    Synonyms:
    disentangled

ارجاع به لغت unwound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unwound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unwound

لغات نزدیک unwound

پیشنهاد بهبود معانی