امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Upland

ˈəplənd ˈʌplənd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
زمین بلند، بلند، زمین مرتفع، دور از دریا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد upland

  1. noun Elevated (e.g., mountainous) land
    Synonyms:
    highland hill high-ground moor peak mountain crest summit ridge barrow hogback elevation height eminence altitude plateau mesa hilltop mountain-dwelling
    Antonyms:
    lowland
  1. adjective Used of high or hilly country
    Synonyms:
    highland hill-dwelling
    Antonyms:
    lowland

ارجاع به لغت upland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «upland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/upland

لغات نزدیک upland

پیشنهاد بهبود معانی