امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Uproar

ˈʌprɔːr ˈʌp-rɔː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    uproars

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
هنگامه، غوغا، بلوا، داد‌وبیداد، غریو، شورش، همهمه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the recent uproar about corruption in the government
- جنجال اخیر درباره‌ی فساد در دستگاه دولت
- the sudden uproar of the game's viewers
- غریو ناگهانی تماشاچیان مسابقه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uproar

  1. noun commotion, pandemonium
    Synonyms:
    ado babble babel bedlam bickering big scene brawl broil bustle chaos clamor clangor clatter confusion din disorder flap fracas free-for-all furor fuss hassle jangle mayhem melee noise outcry racket riot roughhouse row ruction shivaree stink stir strife to-do turbulence turmoil violence
    Antonyms:
    calm peace

ارجاع به لغت uproar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uproar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uproar

لغات نزدیک uproar

پیشنهاد بهبود معانی