امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Usu

    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: .usu

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    abbreviation
    به‌طور معمول، معمولاً (usually)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - We usu have pizza for dinner on Fridays.
    - ما معمولاً جمعه‌ها برای شام پیتزا می‌خوریم.
    - She usu. prefers to eat dinner at home rather than going out.
    - او به‌طور معمول به جای بیرون رفتن ترجیح می‌دهد در خانه شام بخورد.
    abbreviation
    معمول، معمولی (usual)
    - Sarah's usu response to stress is to take a walk outside.
    - پاسخ معمول سارا به استرس این است که بیرون قدم بزند.
    - The teacher reminded the students to bring their usu supplies to class.
    - معلم به دانش‌آموزان یادآوری کرد که وسایل معمولشان را به کلاس بیاورند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت usu

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «usu» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/usu

    لغات نزدیک usu

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند