امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Utterance

ˈʌtrəns ˈʌtrəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    utterances

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ادا ، اظهار، سخن، نطق، گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a man who had no gift of utterance
- مردی که از سخنوری بی‌بهره بود
- His public utterances did not match his private deeds.
- حرف‌های او در ملأ عام با اعمال او در خلوت جور در نمی‌آمد.
- his final utterance
- آخرین گفته‌ی او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد utterance

  1. noun revelation
    Synonyms:
    announcement articulation assertion asseveration declaration delivery discourse ejaculation expression opinion oration peroration pronouncement rant recitation remark reply response saying sentence speaking speech spiel statement talk vent verbalization vocalization vociferation voice word words
    Antonyms:
    silence

Collocations

ارجاع به لغت utterance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «utterance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/utterance

لغات نزدیک utterance

پیشنهاد بهبود معانی