امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Utterance

ˈʌtrəns ˈʌtrəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    utterances

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ادا ، اظهار، سخن، نطق، گفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a man who had no gift of utterance
- مردی که از سخنوری بی‌بهره بود
- His public utterances did not match his private deeds.
- حرف‌های او در ملأ عام با اعمال او در خلوت جور در نمی‌آمد.
- his final utterance
- آخرین گفته‌ی او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد utterance

  1. noun revelation
    Synonyms: announcement, articulation, assertion, asseveration, declaration, delivery, discourse, ejaculation, expression, opinion, oration, peroration, pronouncement, rant, recitation, remark, reply, response, saying, sentence, speaking, speech, spiel, statement, talk, vent, verbalization, vocalization, vociferation, voice, word, words
    Antonyms: silence

Collocations

ارجاع به لغت utterance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «utterance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/utterance

لغات نزدیک utterance

پیشنهاد بهبود معانی