امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Valance

    ˈvæləns ˈvæləns
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      valances

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    لبه آویخته کلاه یا سرپوش، نیم‌پرده، والان، لب‌آویز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - I bought a new valance to match the curtains.
    - یک والان جدید خریدم که به پرده‌ها بیاید.
    - She sewed a beautiful valance for her daughter's bedroom window.
    - او یک والان برای پنجره‌ی اتاق خواب دخترش دوخت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد valance

    1. noun A decorative framework to conceal curtain fixtures at the top of a window casing
      Synonyms: cornice, valance board, pelmet

    ارجاع به لغت valance

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «valance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/valance

    لغات نزدیک valance

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند