امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Valiant

ˈvæliənt ˈvæliənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
( valianty ) دلاور، شجاع، نیرومند، بهادر، دلیرانه، تهمتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- to make a valiant effort
- تلاش پیگیر کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد valiant

  1. adjective brave
    Synonyms:
    adventurous assertive audacious bold chivalrous courageous dauntless fearless fire-eating gallant game grand great gritty gutsy gutty heroic high-spirited indomitable intrepid lion-hearted magnanimous nervy noble plucky powerful puissant redoubtable self-reliant spunky stalwart steadfast stout stouthearted strong-willed unafraid undaunted undismayed valorous venturesome venturous vigorous worthy
    Antonyms:
    afraid cowardly

ارجاع به لغت valiant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «valiant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/valiant

لغات نزدیک valiant

پیشنهاد بهبود معانی