امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Variegated

ˈveriəɡeɪt̬ɪd ˈveərɪɡeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more variegated
  • صفت عالی:

    most variegated

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
رنگارنگ، الوان، چندرنگه، ملون، چندرنگ، چندفام، متلون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a variegated tulip
- لاله‌ی چندرنگ
adjective
متنوع، چندگونه، چندسان، گوناگون، مختلف، جورواجور، مختلف
- a variegated crowd
- یک جماعت جوراجور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد variegated

  1. adjective diversified; varicolored
    Synonyms:
    assorted changeable checkered diverse kaleidoscopic mixed motley mottled multicolor multicolored particolored patched spotted streaked striped varied versicolor

ارجاع به لغت variegated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «variegated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/variegated

لغات نزدیک variegated

پیشنهاد بهبود معانی