امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Veneer

vəˈnɪr vəˈnɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
روکش، چوب مخصوص روکش مبل و غیره، لایه نازک چوب، جلا ، روکش زدن به

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the table with a walnut veneer
- میز دارای روکش چوب گردو
- Rain made the veneer swell.
- باران موجب شد که روکش باد بکند.
- to veneer furniture with mahogany
- مبل را با چوب ماهون روکش کردن
- Underneath that veneer of friendship there was intense hostility.
- در زیر آن ظاهر دوستانه دشمنی شدیدی وجود داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد veneer

  1. noun pretense, front
    Synonyms:
    appearance coating cover covering disguise exterior facade face finish gloss guise layer leaf mask overlay semblance show surface window dressing
    Antonyms:
    reality
  1. verb cover, overlay
    Synonyms:
    blanch coat extenuate face finish gloss palliate plate shellac sugarcoat surface varnish whiten whitewash
    Antonyms:
    strip uncover

ارجاع به لغت veneer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «veneer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/veneer

لغات نزدیک veneer

پیشنهاد بهبود معانی