امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Verbalize

ˈvɜrːbəlaɪz ˈvɜːbəlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    verbalized
  • شکل سوم:

    verbalized
  • سوم‌شخص مفرد:

    verbalizes
  • وجه وصفی حال:

    verbalizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive adverb
تبدیل به فعل کردن، وراجی کردن، به‌صورت شفاهی بیان کردن، لفاظی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- when a child begins to verbalize what he wants
- هنگامی که کودک شروع می‌کند به بیان خواسته‌های خود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد verbalize

  1. verb speak
    Synonyms: articulate, blab, break silence, chat, communicate, converse, enunciate, express, gab, make known, mouth, mumble, open one’s mouth, pronounce, put into words, rap, say, shout, sound, state, talk, tell, utter, vocalize, voice, whisper, yak, yammer

ارجاع به لغت verbalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verbalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/verbalize

لغات نزدیک verbalize

پیشنهاد بهبود معانی