امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Verdict

ˈvɜrːdɪkt ˈvɜːdɪkt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    verdicts

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C2
رأی، رأی هیئت‌منصفه، فتوی، نظر، قضاوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- She rejects the critics' verdict against her recent book.
- او داوری هنرسنجان درباره‌ی کتاب اخیر خودش را قبول ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد verdict

  1. noun law judgment
    Synonyms:
    adjudication answer arbitrament award conclusion decision decree deduction determination finding opinion ruling sentence
    Antonyms:
    accusation

ارجاع به لغت verdict

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verdict» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/verdict

لغات نزدیک verdict

پیشنهاد بهبود معانی