امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Verve

vɜːrv vɜːv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ذوق، حرارت، استعداد، زنده‌دلی، سبک روحی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He performed his role with verve.
- نقش خود را با حرارت ایفا کرد.
- The animals are drawn with such verve that they seem to jump out of the page.
- حیوانات را آن‌قدر زنده نقاشی کرده‌اند که گویی از صفحه بیرون می‌پرند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد verve

  1. noun energy, enthusiasm
    Synonyms: activity, ardor, dash, drive, élan, endurance, fire, force, forcefulness, get-up-and-go, go, gumption, gusto, hardihood, intensity, juice, liveliness, moxie, passion, pep, pizzazz, pluck, power, punch, sparkle, spirit, spunk, stamina, steam, strength, toughness, vigor, vim, virility, vitality, zeal, zest, zing, zip

ارجاع به لغت verve

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «verve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/verve

لغات نزدیک verve

پیشنهاد بهبود معانی