امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Victoria

    vɪkˈtɔːriə vɪkˈtɔːriə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    ویکتوریا (ملکه انگلستان)، اسم خاص مؤنث

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد victoria

    1. noun Queen of Great Britain and Ireland and empress of India from 1837 to 1901; the last Hanoverian ruler of England (1819-1901)
      Synonyms:
      Queen Victoria
    1. noun A waterfall in the Zambezi River on the border between Zimbabwe and Zambia; diminishes seasonally
      Synonyms:
      victoria-falls
    1. noun Port city and the capital of Seychelles
      Synonyms:
      capital of Seychelles

    ارجاع به لغت victoria

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «victoria» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/victoria

    لغات نزدیک victoria

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return squid