امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Virtue

ˈvɜrːtʃuː ˈvɜːtʃuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    virtues

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
تقوا، پرهیزکاری، پاکدامنی، عفت، فضیلت، ستودگی، هژیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the many virtues of fasting
- محسنات فراوان روزه‌گیری
- ... his faults and virtues are hidden
- ... عیب و هنرش نهفته باشد
- his virtue is learning and humility.
- حسن او دانش و افتادگی است.
- woman of easy virtue
- زن دست‌یافتنی
noun
مزیت، برتری
- the virtues of teaching as a profession
- مزایای معلمی به‌عنوان یک حرفه
noun
(به‌ویژه دارو) خاصیت، اثر
- the virtue of a medicine
- خاصیت یک دارو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد virtue

  1. noun honor, integrity
    Synonyms:
    advantage asset character charity chastity consideration credit ethic ethicality ethicalness excellence faith faithfulness fineness fortitude generosity goodness good point high-mindedness hope ideal incorruptibility innocence justice kindness love merit morality plus probity prudence purity quality rectitude respectability righteousness temper temperance trustworthiness uprightness value worth worthiness
    Antonyms:
    dishonor evil immorality vice

ارجاع به لغت virtue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «virtue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/virtue

لغات نزدیک virtue

پیشنهاد بهبود معانی