امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Vitals

ˈvaɪtlz ˈvaɪtlz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

اعضای حیاتی و مؤثر بدن(مثل قلب و ریه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vitals

  1. noun A bodily organ that is essential for life
    Synonyms:
    vital-organ
  1. noun
    Synonyms:
    organs intestines entrails

ارجاع به لغت vitals

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vitals» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vitals

لغات نزدیک vitals

پیشنهاد بهبود معانی