امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wager

ˈweɪdʒər ˈweɪdʒə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wagered
  • شکل سوم:

    wagered
  • سوم‌شخص مفرد:

    wagers
  • وجه وصفی حال:

    wagering
  • شکل جمع:

    wagers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
شرط‌بندی‌، شرط، قمار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She tried to eat 50 hard-boiled eggs, for a wager.
- او سعی کرد برای شرط‌بندی ۵۰ تخم‌مرغ آب‌پز بخورد.
- Asghar laid a wager of five dollars on the race.
- اصغر پنج دلار روی آن مسابقه شرط‌ بست.
verb - intransitive verb - transitive
شرط‌بندی کردن
- He wagered five dollars on the white horse.
- پنج دلار روی آن اسب سفید شرط‌بندی کرد.
- More than $5 billion was wagered legally on football.
- بیش‌از ۵ میلیارد دلار به‌صورت قانونی روی فوتبال شرط‌بندی شد.
verb - intransitive
قدیمی شرط بستن (گفتن حرفی به‌دلیل اطمینان زیاد)
- she regrets doing that, I'll wager.
- شرط می‌بندم که از انجام این کار پشیمان است.
- I'd wager that he's interested in Sara.
- شرط می‌بندم که او به سارا علاقه‌مند است.
noun countable uncountable
قدیمی تعهد، قول
- The high stakes of the wager made him nervous.
- قول زیاد او را عصبی می‌کرد.
- The wager was finished with a handshake and a promise to pay up.
- تعهد با دست دادن و قول پرداخت به پایان رسید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wager

  1. noun money or something gambled
    Synonyms:
    action ante bet challenge chunk fifty-fifty fighting chance flyer gamble handle hazard hedge hunch long shot odds on outside chance parlay play pledge plunge pot risk stake toss-up venture
  1. verb bet money or something else in a gamble
    Synonyms:
    adventure chance gamble game hazard hedge hustle lay lay a wager parlay play play the market pledge plunge put on put on the line put up risk set shoot shoot the works spec speculate stake take action venture

Collocations

  • wager of battle

    دعوت جنگ تن به تن (که توسط متهم برای اثبات بی‌گناهی خود اعلام می‌شد)

ارجاع به لغت wager

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wager» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wager

لغات نزدیک wager

پیشنهاد بهبود معانی