با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Waggle

ˈwæɡl ˈwæɡl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adverb
حرکت کردن، (مثل قرقره) پیچاندن، جنباندن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waggle

  1. verb shake
    Synonyms: bobble, flourish, flutter, jerk, jiggle, joggle, quiver, twitch, wag, wave, wiggle

ارجاع به لغت waggle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waggle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waggle

لغات نزدیک waggle

پیشنهاد بهبود معانی