امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Walkaway

ˈwɔːkəweɪ ˈwɔːkəweɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
انگلیسی آمریکایی پیروزی آسان، سهل‌الحصول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The basketball team's victory was a walkaway as they won by a 20-point margin.
- پیروزی تیم بسکتبال بااختلاف ۲۰ امتیازی یک پیروزی آسان بود.
- The walkaway in the soccer match was evident from the first few minutes of play.
- پیروزی آسان در مسابقه‌ی فوتبال از همان دقایق ابتدایی بازی مشخص بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد walkaway

  1. noun An easy victory
    Synonyms: runaway, romp, walkover, blowout, laugher, shoo-in
  2. noun An easily accomplished task
    Synonyms: easy, breeze, child's play, cinch, pushover, snap, defeat, walkover, duck soup, rout, victory

ارجاع به لغت walkaway

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «walkaway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/walkaway

لغات نزدیک walkaway

پیشنهاد بهبود معانی