امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wallow

ˈwɑːloʊ ˈwɒləʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wallowed
  • شکل سوم:

    wallowed
  • سوم‌شخص مفرد:

    wallows
  • وجه وصفی حال:

    wallowing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
غلتیدن، در گل و لای غوطه خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I filmed the hippos that were wallowing in the mud.
- از اسب‌های آبی که در گل‌و‌لای غوطه‌ور بودند، فیلم گرفتم.
- Pigs like to wallow in their own excrement.
- خوکها دوست دارند که در کثافت خود غلت بزنند.
- Our boat was wallowing in the waves.
- قایق ما در میان امواج به چپ و راست خم می‌شد.
- She wallows in self-pity.
- او بیش‌از‌حد دلش برای خودش می‌سوزد.
- a family that wallows in wealth
- خانواده‌ای که در ثروت غرق است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wallow

  1. verb slosh around in
    Synonyms:
    bathe in be immersed blunder flounder get stuck immerse lie loll lurch move around in reel roll roll about roll around in splash around sprawl stagger stumble sway toss totter tumble wade welter
  1. verb become very involved in
    Synonyms:
    bask delight enjoy glory grovel humor indulge oneself luxuriate pamper relish revel roll rollick spoil take pleasure

ارجاع به لغت wallow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wallow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wallow

لغات نزدیک wallow

پیشنهاد بهبود معانی