امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wanderer

ˈwɑːndrər ˈwɒndrə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

سرگردان، سیار، آواره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wanderer

  1. noun person who travels aimlessly
    Synonyms:
    adventurer beachcomber bum drifter explorer floater gad gadabout gallivanter globe-trotter gypsy itinerant meanderer nomad pilgrim rambler ranger roamer rolling stone rover straggler stray stroller traveler vagabond vagrant voyager

ارجاع به لغت wanderer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wanderer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wanderer

لغات نزدیک wanderer

پیشنهاد بهبود معانی