امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wardrobe

ˈwɔːrdroʊb ˈwɔːdrəʊb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wardrobes

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
رخت و لباس، جامه‌ها، پوشاک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- After the fire, she had to buy a new wardrobe.
- پس از آتش‌سوزی مجبور شد رخت و لباس تازه بخرد.
- a spring wardrobe
- پوشاک بهاره
noun countable
کمد لباس، اتاق لباس
noun countable
(تئاتر) اتاق جامه‌ها، مجموعه‌ی لباس‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wardrobe

  1. noun clothes or furniture for storing clothes
    Synonyms:
    apparel attire buffet bureau chest chiffonier closet clothing commode costumes cupboard drapes dresser dry goods duds ensembles garments locker outfits rags suits threads toggery togs trousseau trunk vestments weeds

ارجاع به لغت wardrobe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wardrobe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wardrobe

لغات نزدیک wardrobe

پیشنهاد بهبود معانی