امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Wares

    werz weəz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun plural
    اجناس، کالاها، محصولات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Some displayed their wares on stalls, while others had just spread them out on the pavement.
    - عده‌ای اجناس خود را در غرفه عرضه کردند، در حالی که عده‌ای دیگر آن‌ها را روی کف خیابان پهن کرده بودند.
    - They sold their wares at half-price.
    - آن‌ها کالاهای خود را به نصف قیمت فروختند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد wares

    1. noun merchandise for sale
      Synonyms: articles, commodities, goods, line, lines, manufactures, material, produce, product, products, range, seconds, stock, stuff, vendibles

    ارجاع به لغت wares

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «wares» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wares

    لغات نزدیک wares

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند