گذشتهی ساده:
wastedشکل سوم:
wastedسومشخص مفرد:
wastesوجه وصفی حال:
wastingشکل جمع:
wastesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- تحلیل رفتن، نحیف شدن، نزار شدن، رنجور شدن 2- از بین رفتن، پوسیدن
هدر رفتن، نفله شدن، حرام شدن، بر باد رفتن
ویران کردن، با خاک یکی کردن
ویران کردن، خراب کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «waste» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waste