امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Waxen

ˈwæksn ˈwæksn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective adverb
مومی، ساخته شده از موم، مومی شکل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- waxen tapers
- شمع‌های مومی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد waxen

  1. adjective Lacking color
    Synonyms:
    waxlike pale pallid waxy wan sallow wax-covered ashen ashy bloodless white cadaverous whitish colorless livid sickly lurid blanched unhealthy ghostly pasty
    Antonyms:
    ruddy healthy robust

ارجاع به لغت waxen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «waxen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/waxen

لغات نزدیک waxen

پیشنهاد بهبود معانی