با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wayfarer

ˈweiˌˌferər ˈweɪˌfeərə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
مسافر پیاده، رهنورد، رهرو
- ...a true wayfarer goes slow and steady
- ... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wayfarer

  1. noun traveler
    Synonyms: adventurer, barnstormer, bum, drifter, excursionist, explorer, gadabout, globe-trotter, gypsy, hiker, hitchhiker, hobo, itinerant, journeyer, nomad, peddler, pilgrim, rambler, roamer, rover, trekker, vagabond, vagrant, walker, wanderer

ارجاع به لغت wayfarer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wayfarer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wayfarer

لغات نزدیک wayfarer

پیشنهاد بهبود معانی