با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wear Out

ˈwerˈaʊt weəaʊt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wore out
  • شکل سوم:

    worn out
  • سوم شخص مفرد:

    wears out
  • وجه وصفی حال:

    wearing out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - transitive B2
(کسی را) خسته کردن، فرسوده کردن
- The long hours at work wear me out by the end of the day.
- ساعات طولانی در محل کار، من را تا پایان روز خسته می‌کند.
- Playing multiple sports practices in a row can really wear out young athletes.
- انجام چندین تمرین ورزشی پشت‌سرهم واقعاً می‌تواند ورزش‌کاران جوان را خسته کند.
phrasal verb verb - intransitive verb - transitive B1
(به‌خاطر استفاده‌ی زیاد) کهنه کردن یا شدن، بلااستفاده کردن یا شدن، فرسوده کردن یا شدن، بی‌فایده کردن یا شدن، تحلیل رفتن یا شدن
- The constant use of my laptop has started to wear out the keyboard.
- استفاده‌ی مداوم از لپ‌تاپم باعث فرسوده شدن صفحه‌کلید شده است.
- I need to buy new shoes because I've worn out my old pair.
- من باید کفش نو بخرم؛ زیرا آن جفت قدیمی‌ام را کهنه کرده‌ام.
verb - transitive
پاک کردن، زدودن، محو کردن
- The harsh chemicals in the cleaning solution can wear out the surface of the countertops.
- مواد شیمیایی قوی موجود در محلول تمیزکننده می‌تواند سطح کانترها را پاک کند.
- The repetitive use of the eraser can wear out the pencil markings on the paper
- استفاده‌ی مکرر از پاک‌کن می‌تواند نشانه‌های مداد روی کاغذ را محو کند.
پیشنهاد بهبود معانی

Idioms

  • wear out one's welcome

    (به‌واسطه‌ی زیاد ماندن یا سوءرفتار و غیره) مهمان ناخوانده شدن، مهمان ناخوشایند شدن

ارجاع به لغت wear out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wear out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wear-out

لغات نزدیک wear out

پیشنهاد بهبود معانی