امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Weathered

ˈweðərd ˈweðəd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    weathers
  • وجه وصفی حال:

    weathering

معنی‌ها

adjective
هوادیده، هوازده، رنگ‌و‌رو رفته (در اثر باد و باران)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective
(معماری) دارای درگاه یا تاقچه یا سر دیوار شیبدار (برای جاری شدن آب باران)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weathered

  1. adjective Face and withstand with courage
    Synonyms:
    endured overcome survived withstood persisted rusted eroded braved disintegrated discolored lasted
    Antonyms:
    rejected failed refused
  1. adjective Worn by exposure to the weather
    Synonyms:
    weather-beaten haggard weatherworn
  1. adjective To expose to the weather
    Synonyms:
    dry petrified hardened exposed burnt tanned pulverized whitened blanched discolored bleached

ارجاع به لغت weathered

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weathered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weathered

لغات نزدیک weathered

پیشنهاد بهبود معانی