امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Weed

wiːd wiːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    weeded
  • شکل سوم:

    weeded
  • سوم‌شخص مفرد:

    weeds
  • وجه وصفی حال:

    weeding
  • شکل جمع:

    weeds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
گیاه‌شناسی علف هرز link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی گیاه‌شناسی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The farmer sprayed herbicide to kill the weeds in the field.
- کشاورز برای از بین بردن علف‌های هرز مزرعه علف‌کش زد.
- The garden was overrun with weeds.
- باغ پر از علف‌های هرز بود.
noun slang uncountable
علف (برای اشاره به شاه‌دانه)
- "He was caught with a bag of weed in his backpack."
- او را با یک بسته علف در کوله‌پشتی‌اش گرفتند.
- The smell of weed lingered in the air after the party.
- بعد از مهمونی بوی علف توی هوا پیچید.
noun uncountable informal
انگلیسی بریتانیایی توتون
- I ran out of weed, do you have any?
- توتون من تموم شد، تو داری؟
- Can you grab me a pack of weed from the store on your way home?
- آیا می‌تونی توی راه خونه، یه بسته توتون از فروشگاه برام بگیری؟
noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی آدم لاغرمردنی، آدم ریغماسی (کسی که از نظر فیزیکی ضعیف است)
- He used to be muscular, but now he's a weed.
- اون قبلاً عضلانی بود اما حالا لاغرمردنیه.
- Despite his efforts to gain weight, he remained a weed.
- با همه‌ی تلاش‌هاش برای وزن زیاد کردن، ریغماسی باقی موند.
noun countable informal
انگلیسی بریتانیایی آدم ضعیف (از نظر شخصیت)
- His actions showed that he was a weed.
- کارهاش نشون می‌داد که یه آدم ضعیفه.
- Don't be a weed and stand up for yourself.
- ضعیف نباش و از خودت دفاع کن.
verb - intransitive
وجین کردن، علف هرز چیدن
- It's important to weed regularly.
- وجین کردن به‌طور منظم مهم است.
- I have to weed this weekend.
- باید این آخر هفته غلف هرز بچینم.
verb - transitive
وجین کردن، ... را از علف هرز پاک کردن (مزرعه و غیره)
- I need to weed my garden.
- باید باغم را وجین کنم.
- Let's weed the garden before planting the new flowers.
- بیایید پیش از کاشت گل‌های جدید، باغ را از علف‌های هرز پاک کنیم.
noun
گیاه‌شناسی گیاه آبزی
- The fish hid among the weed.
- ماهی در میان گیاه آبزی پنهان شد.
- The pond was covered in a thick layer of weed.
- آبگیر با لایه‌ای ضخیم از گیاهان آبزی پوشیده شده بود.
noun countable
جانورشناسی حیوان وامانده (به‌ویژه اسب) (که دیگر برای زادآوری و مسابقه مناسب نیست) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده
- Selling the weed seemed like the best option.
- فروش آن حیوان وامانده بهترین گزینه به نظر می‌رسید.
- They found an abandoned weed by the of the road.
- حیوان وامانده‌ی رهاشده‌ای را در کنار جاده پیدا کردند.
verb - transitive
حذف کردن (چیزی کمتر مطلوب از چیزی دیگر)
- The manager had to weed through numerous job applications to find the right candidate.
- مدیر مجبور شد برای یافتن کاندیدای مناسب، درخواست‌های شغلی متعددی را حذف کند.
- We need to weed the unnecessary details from our presentation.
- باید جزئیات غیرضروری را از ارائه‌ی خود حذف کنیم.
verb - transitive
بیرون کردن، کنار گذاشتن (کسی)، از شر ... خلاص شدن (چیزی) (اغلب با out می‌آید)
- I need to weed out all the old clothes.
- باید از شر تمام لباس‌های قدیمی خلاص شوم.
- The manager decided to weed out the lazy employees.
- مدیر تصمیم گرفت کارکنان تنبل را بیرون کند.
noun
پوشاک لباس (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)
- The boutique specialized in selling high-quality weeds.
- این بوتیک در فروش لباس‌های با کیفیت بالا تخصص دارد.
- She donated her old weeds to a local charity.
- لباس‌های قدیمی‌اش را به مؤسسه‌ی خیریه‌ی محلی اهدا کرد.
noun
پوشاک لباس عزا (به‌ویژه زنانه که زن متوفی به تن می‌کند) (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)
- She wore weeds to the funeral as a mark of respect for her late husband.
- او در مراسم خاک‌سپاری به نشانه‌ی احترام به شوهر مرحومش لباس عزا پوشید.
- In Victorian era, widows were expected to dress in weeds for a certain period of time.
- در دوران ویکتوریا، از زنان بیوه انتظار می‌رفت که برای مدت معینی لباس عزا به تن کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weed

  1. noun Wild plant
    Synonyms:
    noxious weed uncultivated plant unwanted plant prolific plant;
    Antonyms:
    cultivated plant
  1. noun Cigarette or cigar
    Synonyms:
    tobacco coffin-nail joint
  1. noun Marijuana
    Synonyms:
    pot grass smoke boo buckthorn burr cigarette dandelion darnel dock mourning band hemp hoe horsemint marijuana green-goddess nettle plantain dope maryjane purloin gage purslane ragweed sess burdock tare thistle sens tobacco undergrowth vetch skunk locoweed mary-jane milkweed

ارجاع به لغت weed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weed

لغات نزدیک weed

پیشنهاد بهبود معانی