با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Weeny

ˈwiːni ˈwiːni
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین weensy نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار weeny رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal
بسیار کوچک، ریز، جزئی، ریزه‌میزه، کوچولوموچولو
- weeny details
- جزئیات ریز
- He had a weeny apartment in the city.
- آپارتمان بسیار کوچکی در این شهر داشت.
- my sister's weensy hands
- دست‌های ریزه‌میزه‌ی خواهرم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد weeny

  1. adjective Extremely small
    Synonyms: wee, teensy, teeny, teensy-weensy, teeny-weeny, diminutive, dwarf, lilliputian, midget, miniature, minuscule, minute, pygmy, tiny, bitty, peewee, bittie, pintsize, pintsized, teentsy, weensy, itty-bitty, itsy-bitsy

ارجاع به لغت weeny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weeny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weeny

لغات نزدیک weeny

پیشنهاد بهبود معانی