با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Weigh In

ˈweɪɪn weɪɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    weighed in
  • سوم شخص مفرد:

    weighs in
  • وجه وصفی حال:

    weighing in

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
ورزش وزن شدن، وزن‌کشی کردن (در مسابقات و...)
- The boxers will weigh in before the fight to ensure a fair match.
- بوکسورها قبل‌از مبارزه وزن می‌شوند تا یک مسابقه‌ی عادلانه تضمین شود.
- The jockey must weigh in before the race to comply with the regulations.
- سوارکار باید قبل‌از مسابقه وزن شود تا از مقررات پیروی کند.
phrasal verb informal
در بحث شرکت کردن، اظهارنظر کردن، نظر دادن، مداخله کردن، دلیل آوردن، استدلال کردن
- She decided to weigh in on the heated debate and express her strong opinions.
- او تصمیم گرفت در بحث‌های داغ شرکت کند و نظرات مقتدرش را بیان کند.
- The expert was invited to weigh in on the matter and provide valuable insights to the team.
- از کارشناس دعوت شد تا در مورد این موضوع اظهارنظر کند و بینش‌های ارزشمندی را در اختیار تیم قرار دهد.
noun uncountable
ورزش وزن‌کشی، عمل وزن کردن (در مسابقات)
- The wrestlers lined up nervously for the weigh-in before the tournament.
- کشتی‌گیران برای وزن‌کشی قبل‌از مسابقات با نگرانی در صف ایستادند.
- The weigh-in for the boxing match is scheduled for tomorrow morning.
- برنامه‌ی وزن‌کشی مسابقه‌ی بوکس قرار است فردا صبح باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت weigh in

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weigh in» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weigh-in

لغات نزدیک weigh in

پیشنهاد بهبود معانی