گذشتهی ساده:
welledشکل سوم:
welledسومشخص مفرد:
wellsوجه وصفی حال:
wellingشکل جمع:
wellsصفت تفضیلی:
betterصفت عالی:
bestتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خوب (یا سالم) بودن
برای کسی آرزوی کامیابی کردن، خیر کسی را خواستن
1- موفق بودن، کامیاب بودن 2- (بیمار) رو به بهبود بودن
(در کار و کاسبی) موفق بودن، کار و بار خوب داشتن
(بیمار) خوب شدن، سالم شدن
سری که درد نمیکند دستمال نبند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «well» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/well