با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wellspring

ˈwelˌsprɪŋ ˈwelˌsprɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
سرچشمه، منبع
- a wellspring of knowledge
- منبع دانش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wellspring

  1. noun An abundant source
    Synonyms: fountainhead, aquifer, beginning, well, wellhead, fountain, origin, root, source

ارجاع به لغت wellspring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wellspring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wellspring

لغات نزدیک wellspring

پیشنهاد بهبود معانی